النا لپ گلیالنا لپ گلی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
پیوند عشق من و باباپیوند عشق من و بابا، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 38 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
بابای النابابای النا، تا این لحظه: 44 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

دفترچه خاطرات النا جان

بادهای پاییزی و کلی عکس های زیبا

1394/8/12 14:33
نویسنده : مامان ویدا
412 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیز و نازم سلام

این مدیر شدن من در محل کارم باعث شده که کمتر فرصت به انجام کارهای شخصی داشته باشم.

عذر من را بپذیر.

الان هم کلکسیونی از عکس های شش ماهه ی گذشته را برات آوردم که ببینی و کیف کنی.

دوستت دارم زندگی مامان.

این عکس مربوط به خانه تهران عمو صدرالدین است .که تو ماه بهمن عموصدرالدین و خانواده اش برای تعطیلات آمده بودند تهران , و ما هم مهمونشون بودیم.

اینجا روز اول نوروزه . اهواز و تو حیاط خونه مامان بزرگ . ما همیشه روز اول نوروز برای عیددیدنی و دید و بازدید خدمت مامان بزرگ وبابابزرگ میاییم.آخه اونا بزرگ فامیل هستند.

این خروس زیبا همون عیدی های قشنگی بودند که باباجون برات خریده بود. تا هر روز صبح خانم مرغه برات تخم کنه و آقا خروسه با صدای قوقولی قوقول تو را از خواب بیدار کنه.

این دو تا وروجک هم سامان و نگین هستند در مراسم نامزدی دایی امیر و زن دایی بهاره

این هم النای من روز نامزدی  (( دخترم آرایشگاه رفته و موهاش را سشوار کشیده))

ما برای عید دیدنی رفتیم خونه عمو صدرالدین در اهواز و شما هم فرصت را غنیمت شمردی و آمدی پشت پیانوی مهشید و شروع به نواختن کردی.

امروز ما بعد از سیزده روز تازه از اهواز به تهران (خونمون) برگشتیم

اینم الناجان و دایی علی مهربون که برای تعطیلات آمده بود پیشمون

این اثر هنری کاری نیست جز خاله ندااااااااااااااااا

این هم النا خانم شیطون بلا که عاشق نشستن روی جاهای بلند است

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)